ترصیع و موازنه
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
FA
ترصیع
ترصيع يعني گوهر نشاندن و زيبا ساختن. در ادبيات موازنه اي است که در آن کلمات با هم سجع متوازي مي سازند یا به تعریف دیگر آن است كه كلمات مصراعی با مصراع دیگر یا جمله ای با جمله ی دیگر ، در وزن (هجا یا بخش ) و حروف پایانی یكسان باشد( تقابل سجع های متوازی ). غیر از واژگان تكراری بقیه كلمات با هم سجع متوازی باشند.
مثال 1 : ای منــوّر بـه تـو نجـوم جـلال وی مقـرّر بـه تـو رسـوم كمـال
ای= وی / منور = مقرر / نجوم = رسوم / جلال = كمال
برای مثال كلمه های منوّر و مقرّر دارای وزن یكسان ( سه هجا : م+ نو+ ور / م+ قر + رر ) و حرف پایانی یكسان ( ر ) می باشند . پس سجع متوازی اند و قرار گرفتن سجع های متوازی در برابر هم آرایه ی ترصیع ایجاد می كنند .
مثال 2 : ای كریمی كه بخشنده ی عطایی و ای حكیمی كه پوشنده ی خطایی
كریمی = حكیمی / بخشنده = پوشنده / عطایی = خطایی
سوال : در بیت زیر چگونگی شكل گیری آرایه ی ترصیع را نشان دهید .
ما برون راننگريم و قال را ما درون را بنگريم و حال را- مولوي
بنابراين هرگاه در دو مصراع يا دو جمله تقريباً همه كلمات به ترتيب با هم سجع متوازی) کلمه های پایان جمله ها هم وزن
باشند و واج پایانی آن ها نیز یکی باشد) باشندبه آن ترصیع مي گوييم .برگ بي برگي بود ما را نوال // مرگ بي مرگي بود ما
راحلالما چو ناییم و نوا در ما زتوست ما چو کوهیم و صدا در ما زتوست
هم حركاتش متناسب به هم هم خطواتش متقارب به هم - جامي
موازنه :
در ادبيات آرايه اي است که در عبارات يا مصراعها کلماتي بياوريم که با هم سجع متوازن بسازند یا به عبارت دیگر تقابل سجع های متوازن ( یكسانی كلمه های دو مصراع یا دو جمله در وزن ) یا انواع سجع در برابر هم است .
الهی ، جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده .
جان ، دل = سجع متوازن / صفا ،هوا = سجع متوازی / كاربرد دو سجع متوازن و متوازی در كنار هم آرایه ی موازنه ایجاد كرد .
در نمونه های زیر آرایه های ترصیع و موازنه را مشخّص كنید .
این لطایف كز لب لعل تو من گفتم كه گفت ؟ وین تطاول كز سر زلف تو من دیدم كه دید؟
باغ همچون کلبه ي بزاز پر ديبا شود باد همچون طبله ي عطار پر عنبر شود(سعدي)
کلمات باغ با باد و پر ديبا و پر عنبر با هم هموزن هستند و در آخرين حرف اصلي تفاوت دارند .
خاک بازار نيرزم که بر او مي گذري بخت آينه ندارم که در او مي نگري(سعدي)
در
دست
تو محبوسم در
دام
تو مغلوبم
چرخ ار چه رفیع ، خاك پایت
عقل
ار چه بزرگ ، طفل راهت
دانه باشی مرغكانت برچنند غنچه باشی كودكانت بركنند
باران رحمت بی حسابش همه را رسیده ، خوان نعمت بی دریغش همه جا كشیده
بارالها...