ویس ورامین

« ویس و رامین  » یکی از داستان های ماندگار در ادبیات غنایی است که بخشی از این منظومه ی عاشقانه در کتاب ادبیات فارسی سال سوم دبیرستان رشته ی تجربی ریاضی آمده است. برای آگاهی بیشتر  و استفاده از مجموعه ی کامل این منظومه ، به بخش «دمی با شاعران »در همین وبلاگ مراجعه و فخرالدین اسعدگرگانی را انتخاب کنید. 

برگردان به نثر این داستان را در ادامه بخوانید.

برگردان داستان ویس و رامین به نثر

 پادشاه میانسال «مَرو»  به « شهرو» ملکه ی زیبا و پری چهره « ماه آباد» یا همان مهاباد امروزی که سرزمین کردستان آریایی مادی ایران است، ابراز علاقه می نماید.  شهرو  به پادشاه مرو توضیح می دهد که متاهل و دارای یک فرزند پسر به نام  « ویرو » می باشد. اما ناگزیر می شود به دلیل داشتن روابط دوستانه با خاندان بزرگ و قدرتمند در شمال شرقی ایران قول بدهد که اگر روزی صاحب دختری شد او را به همسری پادشاه مرو در بیاورد. شهرو از این رو با این امر موافقت کرد زیرا هرگز نمی اندیشید که فرزند دیگری بدنیا بیاورد. اما از قضای روزگار چنین نشد و وی صاحب دختری شد.

ادامه نوشته

ایرج میرزا که بود؟

ایرج میرزا که بود؟

شاهزاده ایرج میرزا - جلال الممالک - در سال 1253 در تبریز به دنیا آمد پدر و پدربزرگش  هر دو شاعر بودند و ایرج طبع شعری خویش را از آنها به ارث برد . وی فارسی ، عربی و فرانسوی را در تبریز آموخت و در محضر استادانی چون آقا محمد تقی عارف اصفهانی و میرزا نصر الله بهار شیروانی کسب فیض نمود  . در سن شانزده سالگی  ازدواج کرد و سه از ازدواجش نگذشته بود که پدر و همسرش را از دست داد .به دربار رفت و در سال 1303 با سمت بازرس کل امور مالیه خراسان رها کرد و به تهران آمد .

ادامه نوشته

منصور حلاج که بود؟

منصور حلاج که بود و چرا بر دار شد؟

زندگی نامه :

ابومغيت عبدالله بن احمد بن ابي طاهر  مشهور به حسین منصور حلاج از بزرگان عرفان و صوفیه، دانشمند، شاعر و سخنسرای بزرگ و مبارزی استوار و خردمند ، در قرن سوم و جهارم هجری بود. وی در بیضا، در فارس، به دنیا آمد و مدتی شاگرد سهل بن عبدالله تستَری بود . او بعدها با جمعی از صوفیه عصر خود همراه شد که از میان آنها می توان به جنید بغدادی اشاره کرد . " التوحید" ، "الجواهر الکبیر" ، "الوجود الاول" و" الوجود الثانی" از جمله مهمترین آثار اویند .در کتاب های دیگران، او را شعبده باز و جادوگر خوانده اند.
اما در این روزگار که جهان گرده می گرداند و به سوی خرد و دانایی گام بر می دارد، وقت آن است که غبار از چهره ی آنان برداریم.

ادامه نوشته